ایج و شعرهای میرزا | ||
سکوت دل بـــریدی از مـــن ودلـــبستگی از یاد رفت عشق من چون شمـع روشن ودرمسیربادرفت دشمنم چون آشنایم بود و زد خـــنجرزپشت در سکوت باید گریست ،تا آسمان فریاد رفت من که دردفترنوشتم صد هزارنفرین به عشق دل به درس هرگزندادی تا که آن استاد رفت من چه گویم که مرادرقـــفــــس انداخت فلک یا به دام زلف توباید مرا، یا با خود صیاد رفت من شکستم آن غرورم تـــــا بـــه تو آموختم تا که بال و پرگرفتـــی بــــعد تو خرداد رفت حرف میرزا با کلامی این چنین پایان گرفت می رسیم جایی که قبل ازما هزار اجـداد رفت =====میرزا ======
[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 2:4 صبح ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |